، تاریخ انتشار 1403/02/14

عناصر داستان؛ از پیرنگ تا پایان‌بندی

وقتی اسم عناصر داستان می‌آید، بسیاری برایشان سوال ایجاد می‌شود که منظور چیست؟ این عبارت گاهی باعث سردرگمی و حتی کمی ترس در بین داستان‌نویسان می‌شود. اما وقتی که با آن آشنا می‌شوید، می‌بینید که چقدر ساده است و در همه داستان‌ها حضور دارد. چه یک مجموعه تلویزیونی سرگرم‌کننده باشد، چه یک رمان دویست‌هزارکلمه‌ای شناخته‌شده یا یک داستان کوتاه ساده و ابتدایی، این عناصر جزئی جدایی‌ناپذیر از داستان است و باعث می‌شود بتوانیم تفاوت بین داستان و رویداد را به‌خوبی تشخیص بدهیم. به مثال زیر توجه کنید:

«گربه روی صندلی نشست». این یک رویداد است؛ یک اتفاق کوچک و آرام با آغاز و پایانی که آن‌قدر به هم گره خورده که تقریباً نمی‌توانید یکی را از دیگری تشخیص بدهید. حالا مثال دوم را ببینید:

«گربه روی صندلی سگ نشست.» این یک داستان است. چرا؟ زیرا با افزودن یک کلمه کوچک (سگ)، ناگهان این اتفاق آرام تبدیل به ماجرایی ادامه‌دار می‌شود. در این‌جا ما دو شخصیت داریم؛ یک گربه و یک سگ که می‌دانیم باهم در صلح نیستند. ما فضای مشخصی داریم؛ یک صندلی که به‌عنوان محور مرکزی این لحظه اهمیت جدیدی پیدا کرده است؛ چراکه صندلی مال گربه نیست و متعلق به دشمن او است و شاید مهم‌تر از همه، ما یک درگیری داریم؛ لحظه‌ای تحریک‌کننده که در آن دو شخصیت اهدافی دارند و ما می‌دانیم که این اهداف نمی‌تواند در کنار یک‌دیگر وجود داشته باشد.

همه داستان‌ها از این بلوک‌های اصلی تشکیل می‌شود که ما آن‌ها را «عناصر داستان» می‌نامیم. بدون آن‌ها بذرهای داستانی نمی‌توانند به روایت‌های غنی و کاملی تبدیل شوند. در ادامه با من همراه باشید تا شما را بیش‌تر و دقیق‌تر با این عناصر در داستان آشنا کنم. در ابتدا به تفاوت بین عناصر داستان و آرایه‌های داستان اشاره می‌کنم.

تفاوت بین عناصر داستان و آرایه‌های ادبی چیست؟

گاهی اوقات ممکن است عبارت «آرایه‌های ادبی» را جایی ببینید و فکر کنید این همان عناصر داستان است؛ درصورتی که این دو چیز، کاملا متمایز از هم هستند. بیایید نگاهی دقیق‌تر به هرکدام بیندازیم.

عناصر داستان

این عناصر چیزهایی هستند که هر داستانی برای شکل‌گیری نیاز به آن دارد. اگر داستان را مانند یک ساختمان درنظر بگیریم، عناصر، نقش پایه و اساس آن را دارد که ساختمان بدون آن، هیچ تکیه‌گاهی ندارد و نوشته‌تان می‌شود یک یادداشت‌ ساده روزانه.

آرایه‌های ادبی

از سوی دیگر، آرایه‌های ادبی به ابزارها و فنون فراوانی اطلاق می‌شود که نویسنده برای جان بخشیدن به داستان استفاده می‌کند. بعضی از رایج‌ترین ابزارهای ادبی چیزهایی مانند استعاره، تشبیه، تصویرسازی و موارد این‌چنینی دیگر است.

هنگامی که مقاله عناصر داستان را خواندید، می‌توانید به مقاله آرایه‌های ادبی مراجعه کنید تا با کمک مطالب موجود در آن بتوانید داستانی زیباتر بنویسید.

7  عنصر در داستان

1. شخصیت

یکی از اساسی‌ترین عناصر داستان، شخصیت است. مهم نیست که شخصیت‌های شما به چه گونه‌ای تعلق دارند، پیشینه اجتماعی-قومی-اقتصادی آن‌ها چیست، از چه سیاره‌ای آمده‌اند یا در چه دوره زمانی زندگی می‌کنند، شخصیت‌های شما نیازها و خواسته‌های ذاتی خواهندداشت که ما به‌عنوان انسان می‌توانیم آن‌ها را درون خود ببینیم. اشتیاق به استقلال، میل به دوست داشته شدن، نیاز به احساس امنیت، همه چیزهایی هستند که اکثر ما تجربه کرده‌ایم و وقتی از فیلتر داستان ارائه می‌شود، می‌توانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.

اولین گام برای استفاده از این عنصر ادبی آسان است و آن چیزی است که اکثر نویسندگان تازه‌وارد هنگام شروع به ساخت شخصیت‌ها به آن فکر می‌کنند؛ مثلا از خود می‌پرسند این شخص کیست؟ چه چیزی او را جالب می‌کند؟ اگ این شخص قهرمان داستان باشد، آیا خواننده می‌تواند با او ارتباط بگیرد؟ آیا می‌تواند داستان را جذاب کند؟

در دومین مرحله از ساخت شخصیت، نویسنده از خود می‌پرسد هدف این شخصیت چیست؟ یا تو چه می‌خواهد؟ آیا می‌خواهد عضو تیم بسکتبال مدرسه‌شان شود؟ یا هدفش این است در کنکور سراسری رتبه خوبی بگیرد؟

در سومین مرحله این پرسش مطرح می‌شود که شخصیت چرا چنین هدفی را برای خود تعیین کرده‌است؟ آیا می‌خواهد به تیم بسکتبال بپیوندد زیرا به تأیید والدینش نیاز دارد؟ یا می‌خواهد در کنکور سراسری قبول شود تا بتواند در شهر دیگری زندگی کند؟

هنگامی که بتوانید به این سؤالات پاسخ دهید، احساس می‌کنید که استخوان‌های داستانتان درحال شکل‌گیری است. البته ناگفته نماند که ساخت شخصیت، به پروسه بلندبالایی احتیاج دارد که حتما در مقاله‌های آینده به آن می‌پردازم.

2. صحنه در عناصر داستان

صحنه، مکان و زمان داستان شما است و همچنین به رابطه شخصیت با دنیای اطراف اشاره دارد. یک صحنه ممکن است به کوچکی یک کمد باشد، یا ممکن است به وسعت و پهنای بیست‌هزارفرسنگ در دل دریای بی‌انتها باشد. داستان کوتاه ممکن است تنها یک صحنه داشته باشد. آثار طولانی‌تری مانند رمان چندین صحنه دارند.

صحنه اغلب به‌عنوان یک عضو کوچک از عناصر داستان درنظر گرفته می‌شود و اهمیتش نسبت به شخصیت، طرح و دیگر عناصر داستان کم‌تر شناخته می‌شود، درصورتی‌که صحنه است که تمام عناصر را هدایت می‌کند. ویژگی‌های فردی شخصیت‌های داستان به‌واسطه محیط اجتماعی که در آن بزرگ شده‌اند، مکان‌هایی که وقتشان را در آن سپری کرده‌اند و دوره زمانی که در آن بزرگ شده‌اند شکل می‌گیرد.

کسی که زندگی خود را در روستا گذرانده، طبیعتاً به فردی که در شهری پرسروصدا به تجارت مشغول است، شخصیت و دیدگاه متفاوتی دارد که همه این‌ها برمی‌گردد به مکان و زمانی که در آن زندگی می‌کنند.

3. زاویه دید

زاویه دیدی که شما تصمیم می‌گیرید از آن داستانتان را برای خواننده تعریف کنید، به اندازه داستانی که گفته می‌شود، ضروری است. از نظر ادبی، زاویه دید که یکی از عناصر داستان است، به منظری گفته می‌شود که وقایع داستان از آن تعریف می‌شود و راهی است که نویسنده برای انتقال اطلاعات انتخاب می‌کند.

تک‌تک شخصیت ها دیدگاه متفاوتی به داستان می‌آورند. آن‌ها ممکن است تعصبات، محدودیت‌ها، دانش قبلی یا نقص‌های شخصیتی عمیقی داشته باشند که به نوع نگاهشان به دنیای داستان رنگ و بوی متفاوتی بدهد.

بعضی از داستان‌ها تنها یک زاویه دید دارد، بعضی دیگر هم از تعداد بیش‌تری از آن استفاده می‌کنند؛ چراکه شاید بخواند یک داستان را از منظرهای متعددی بنویسید تا درک بهتری از دنیای داستان به خواننده بدهند. همان‌طور که دیدیم، زاویه دید هم یکی از عناصر مهم در داستان است.

4. طرح در عناصر داستان

طرح یکی دیگر از عناصر داستان است که به رشته‌اتفاقاتی اطلاق می‌شود که با یک دلیل منطقی به دنبال هم می‌آیند. درواقع طرح داستان مانند یک نقشه گنج است که آغاز، میانه و پایان دارد و اتفاقات اصلی داستان را بدون بیان جزئیات نشان می‌دهد؛ به‌طوری که بعد از خواندن آن می‌توانیم یک دید کلی از داستان به دست بیاوریم.

5. کشمکش

کشمکش یکی از ضروری‌ترین عناصر داستان است و دقیقا همان چیزی است که شخصیت‌ها را به حرکت درمی‌آورد. کشمکش همان درگیری در داستان است. حالا این درگیری ممکن است با شخص دیگر، در درون شخصیت یا درگیری شخصیت با محیط باشد. اگر درگیری نباشد، داستان مسیری برای طی کردن و حرفی برای گفتن ندارد.

همان‌طور که گفتم، کشمکش از کلیدی‌ترین عناصر در داستان است. در یک داستان، قهرمان شما همیشه باید چیزی برای مبارزه داشته باشد. بعد از اینکه مشخص کردید او چه می‌خواهد و به چه چیزی بیشتر نیاز دارد، از خودتان بپرسید چه چیزی سر راه او قرار بگیرد که مانع رسیدن به هدفش شود؟ چه اقداماتی باید برای غلبه بر این مانع انجام دهد؟ و سوال مهم‌تر این‌که اگر شکست بخورد، چه چیز مهمی را از دست می‌دهد؟

نحوه واکنش قهرمان داستان شما به این درگیری نشان مس‌دهد که او چگونه شخصیتی دارد و شخصیتش بر اثر برخورد با این درگیری چه تغییری می‌کند؟ درواقع یک کشمکش خوب می‌تواند شخصیت شما را رشد دهد و او را از فردی منفعل به شخصیتی فعال و پویا تبدیل کند.

6. درونمایه در عناصر داستان

درونمایه یا مضمون به‌عنوان یکی دیگر از عناصر داستان، پیامی است که نویسنده می‌خواهد به خواننده منتقل کند تا او بتواند بهتر داستان را درک کند. به قول نیل گیمن، همه حادثه‌ها، بوسه‌ها، تنش‌ها و هر چیزی در داستان که باعث می‌شود طرح شما جلو برود، منجر به انتقال یک پیام می‌شود. این پیام می‌تواند بی‌عدالتی باشد، عشق، شجاعت، بقا و هرچیز دیگر.

7. پایان‌بندی

از مهم‌ترین عناصر داستان که می‌تواند دنیایی که خلق کرده‌اید را برای خواننده به‌یادماندنی کند، پایان‌بندی است. این عنصر را دست‌کم نگیرید و برای نوشتنش اصلا عجله نکنید. برای نوشتن پایان داستان سعی کنید همه مسیرهای ممکن را در ذهنتان ترسیم کنید و چیزی را انتخاب کنید که تا همیشه در ذهن و قلب خواننده سنجاق شود.

کلام پایانی

وقتی ایده داستانتان را پیدا کردید، وقت آن می‌رسد که بروید سراغ عناصر داستان. هر 7 مورد را به دقت موشکافی کنید. شخصیت‌های جالب خلق کنید، اگر به دوره زمانی خاصی علاقه دارید، داستانتان را در آن جای دهید. یک پیام جذاب در دل داستانتان بنشانید و شخصیت‌ها را با یک کشمکش و زاویه‌دید مناسب و جذاب به خواننده بشناسانید.

همیشه به خاطر داشته باشید که چیزی درون شما قفل شده که باید کلیدش را پیدا کنید و به جهانیان نشانش بدهید. درست است که گاهی دچار احساسات متناقض می‌شوید؛ گاهی گمان می‌کنید روح نوشتن شما مانند آتش پرحرارت است و گاهی در تلی از خاکستر پنهان شده، اما هیچوقت نباید نادیده‌اش بگیرید. پس پیوسته بنویسید و این عناصر را در داستان هایتان به خوبی پیاده‌سازی کنید.

نویسنده این مطلب: فرناز

یک مهندس برقِ شیفته داستان که معتقد است با قلم جادویی می‌توان خالق دنیاهایی شد بی‌بدیل و اسرارآمیز.

دیدگاه خود را بنویسید

دسترسی سریع: